«چهل حکمت نبوی (ص)»؛ اثری از رهبر معظم انقلاب در ترویج اخلاق اسلامی تحریم سینمای اسرائیل با ۱۸۰۰ امضای هالیوودی «خانه ارواح»؛ فیلمی جسور با پایان ناامیدکننده نامگذاری دو سالن سازمان سینمایی به نام دو مدیر فقید پشت صحنه‌ای زمستانی از «سووشون + عکس حسن پورشیرازی جلوی دوربین کیمیایی رفت تجربه‌ای از یک تابستان موسیقایی | «دلکوک» در خانه هنرمندان اجرا خواهد شد درخواست بازیگران فیلم «ناتور دشت» برای حمایت از سمت مردم «آپاترید» در جشنواره کازان افتخار آفرینی کرد «تنها در تهران»؛ گامی بزرگ به سوی اسکار همراهی مردم با سینما در روز ملی هنر هفتم جومونگ و سه قلوهایش در واقعیت! + عکس سریال «یزدان» به آنتن شبکه تماشا رسید + زمان پخش ویژه‌برنامه «از مامان بگو» با حضور استاد موسوی واعظ روی آنتن می‌رود + زمان پخش مسابقه ۱۰۰ با اجرای هادی حجازی‌فر از امشب (۱۹ شهریور ۱۴۰۴) پخش می‌شود فصل دوم «سوجان» در دست ساخت است | فیلم «سلام علکیم» به اکران آنلاین رسید بهمن رجبی هنرمند تنبک نواز درگذشت + علت فوت زبان و ادبیات زنده است؛ نویسندگان باید خود را به‌روز نگه دارند انجمن موسیقی تئاتر به دنبال آثار نو + فراخوان حضور «باشو، غریبه کوچک» در پنجاهمین جشنواره فیلم تورنتو
سرخط خبرها

حکایت باقی مانده اسکندر

  • کد خبر: ۱۳۴۳۱۲
  • ۲۱ آبان ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۳
حکایت باقی مانده اسکندر
امید مهدی نژاد - شاعر و نویسنده

اسکندر سوم مقدونی، ملقب به اسکندر کبیر، اسکندر بی رحم و اسکندر بی حیا، پس از آنکه در پادشاهی مقدونیه جانشین پدرش شد و برای تحقق بخشیدن به خیال پردازی‌های کشورگشایانه وی به آسیای صغیر که تحت حکومت هخامنشیان بود، حمله و آنجا را تصرف کرد و طی نبرد‌هایی که ۱۰ سال آزگار طول کشید، سپاه هخامنشیان را شکست داد و بیشتر مناطق تحت سیطره آن‌ها را تصرف و داریوش سوم هخامنشی را لوله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید و ۲۰ شهر جدید بنیان گذاشت که اسم همه شان را هم اسکندرشهر و اسکندریه و اسکندرآباد و اسکندرکلا و اسکندرکوفت وزهرمار گذاشت و مهاجران یونانی را در آن‌ها اسکان داد و موجب پراکنش‌های فرهنگی و تمدنی شد و آغاز عصر هلنیسم را رقم زد و مقدمات شکل گیری جاده ابریشم را فراهم کرد، تصمیم گرفت به هندوستان لشکرکشی کند.

درنتیجه سپاهیان خود را فراخواند و به سوی هند حرکت کرد، اما در میانه راه از حمله منصرف شد و دستور داد همگی به بابل که مقر حکومتش بود، بازگردند. وقتی به بابل رسید، تصمیم گرفت پس از این همه لشکرکشی و کشت وکشتار و...، مقداری استراحت کرده، درباره احوال جهان تأمل کند.

درنتیجه مجلسی تشکیل داد و جمعی از بزرگان بابل را دعوت کرد تا وی را نصیحت کنند و جملات قصار کاربردی بگویند. بزرگان بابل ازآنجاکه کبد نصیحت کردن اسکندر را نداشتند، زبان به تمجید و تعریف از او گشودند و تاجایی که جا داشت و حتی بیشتر، به مدح و ثنای او پرداختند.

اسکندر که چندشش شده بود، گفت:‌ای بزرگان بابل! به جای پاچه خاری، نصیحت کنید. من این همه راه را به بابل برنگشته ام که یک مشت پیر خردمند فرتوت، پاچه هایم را بخارانند. یکی از بزرگان بابل از جای برخاست و گفت:‌ای اسکندر بزرگ! ما عادت کرده ایم.

از ما دلخور نشو! وی سپس افزود:، اما نصیحت من به شما این است؛ «اکنون که خداوند بزرگ، فرمانروایی گسترده‌ای به تو ارزانی داشته است، باید به شکر این نعمت، تعداد زیادی زن بگیری که از این طریق، تعداد زیادی فرزند از تو به یادگار بماند تا ادامه دهنده راهت و حافظ سرزمینت باشند». اسکندر پاسخ داد: یادگار مردان بزرگ در جهان، فرزندان او نیستند، بلکه کار‌های وی و راهبرد‌های نظامی وی هستند.

چندی بعد اسکندر بیمار شد و در سی وسه سالگی از دنیا رفت و ازآنجاکه فرزندی نداشت، سردارانش با یکدیگر به جنگ و نزاع برخاستند و همدیگر را پاره کردند و امپراتوری وی را ازهم گسیختند. به این ترتیب از اسکندر به جز کار‌های بد و راهبرد‌های نظامی اش چیزی باقی نماند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->